حدیث عشق

ساخت وبلاگ
  یادش بخیر روز و شبم با حسین بود ذکر بی اختیار لبم یا حسین بود پا تا سر عقیله سر و پا حسین بود وقت اذان اشهد من یا حسین بود ما تار و پود رشته ی پیراهن همیم یعنی من و حسین، حسین و من همیم دور از تو هست ولی دست از تو برنداشت خسته شدست ولی دست حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 156 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1396 ساعت: 18:06

حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 15:40

این روزها غم تو مرا می‌کشد حسین شب های ماتم تو مرا می‌کشد حسین   تا آن دمی که منتقم تو نیامده ست سرخی پرچم تو مرا می‌کشد حسین   از لحظه‌ی ورودیه تا آخرین وداع هر شب ، محرّم تو مرا می‌کشد حسین   هنگام پر کشیدن یاران یکی یکی اشک دمادم تو مرا می‌کشد حسین   داغ علی اصغر و عباس و اکبرت غم‌های اعظم تو مرا می‌کشد حسین   از قتلگاه تو چه بگویم؟ حکایتِ انگشت و خاتم تو مرا می‌کشد حسین   بر نیزه در مقابل چشم حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 168 تاريخ : چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت: 15:38

مردم  لباس  پاره  ما  خنده دار  نیستکـاخ  غــرور کـاذبـتـان  پـایـدار    نـیستمردان ما به نیزه و در کوچه های شهرگرداندن  زنان  حـرم  افـتـخـار   نـیـسـتدر  سختی  و  بلا  به  خدا تکیه میکنیمسر می دهیم در ره او، این شعار نیستای  بزدلان ز بام به ما سنگ  می زنیددر  دست های  بسته  ما ذوالفقار  نیستزن های شهر کوفه چرا گریه می کنید؟دیگر  به  گریه های  شما  اعتبار نیستدر بین  طـعنه های  وقـیح  تـمام  شه حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 155 تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1396 ساعت: 22:25

حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 200 تاريخ : شنبه 15 مهر 1396 ساعت: 12:44

بی‌تابم و باز حرف صبر آمده استتو رفتی و آه... تازه ابر آمده استانگار به کشتن ِ تو راضی نشدهبا نیزه برای نبش ِ قبر آمده است
برچسب‌ها: فرارسیدن ماه محرم تسلیت باد
حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 213 تاريخ : پنجشنبه 13 مهر 1396 ساعت: 21:27

نوای نینوا را دوست دارم صدای آشنا را دوست دارم اگر جام بلا از چشم یار است من این جام بلا را دوست دارم دعا یعنی تکلّم با خداوند تکلّم با خدا را دوست دارم اگر چه خارم و از خار کمتر گل باغ وفا را دوست دارم محبّت را عجب، حال و هوایی ست من این حال و هوا را دوست دارم نمی دانم کی ام آن قدر دانم علیّ مرتضی را دوست دارم خدا می داند، ای آل محمّد! که من تنها شما را دوست دارم چو حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 201 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1396 ساعت: 17:00

كاش....    كاش ما هم كبوترت بوديم  آستان بوس محضرت بوديم    كاش با بال هاي خاكي مان  لااقل سايه گسترت بوديم    كاش ما هم به درد مي خورديم  فرش قبر مطهرت بوديم    كاش مي سوختيم از اين غربت  شمع بالاي بسترت بوديم    كاش مي شد كه مَحرمت بوديم  عاشقانه ابوذرت بوديم    كاش در كوچه ي بني هاشم  پيش مرگان مادرت بوديم    كاش ماه محرمي آقا  يك دهه پاي منبرت بوديم    كاش مي شد كه گري حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 183 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1396 ساعت: 4:59

گر نخیزی تو زجا ، کار حسین سخت تر استنگران حرمم ، آبرویم در خطر استقامت خم شده را هر که ببیند گویدبی علمدار شده ، دست حسین بر کمر استداغ اکبر رمق از زانوی من برد ولیبی برادر شدن از داغ پسر سخت تر استدست از جنگ کشیدند و به من می خندندتو که باشی به برم باز دلم گرم تر استنیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدیچو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر استپیش من با سر منشق شده تعظیم نکنکه خدا هم ز وفاداری تو حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : علمدار,نیامد, نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 202 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 14:49

لب تر كن از پياله ي كوثر توهم برو   برخيز علي اصغر خيبر تو هم برو   از صبح گريه كردي و دل شوره داشتي   ديدي رسيد نوبتت اخر توهم برو   شش ماه ميشود به تو من خو گرفته ام   باشد، عصاي پيري مادر توهم برو   فكر دل شكسته ي عمه نمي كني؟   كم بود داغ قاسم و اكبر؟ تو هم برو   هر شعبه ي سه شعبه براي تو نيزه ايست   در بزم تيرو نيزه و خنجر توهم برو   بعد از عموت ماندت اصلا ً صلاح نيست حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : کوچکترین,کربلا, نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 174 تاريخ : جمعه 7 مهر 1396 ساعت: 18:28

پیکرت مانند تسبیحی است که از هم وا شده  تیغ و تیر و نیزه روی بیت بیتت جا شده  طعنه و زخم زبان قد تو را خم کرده است  قد تو حالا شبیه مادرم زهرا شده ...  آن قدر روی تنت شمشیر و نیزه تاخته...  قد تو رعنای من، رعناتر از طوبی شده  مادری پهلو شکسته رو به رویت آمده  کوچه، سیلی، میخ در معنا شده  واژه های بر زبانم کمتر از حد تواند  برکهٔ شعرم به شوق نام تو دریا شده حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : شهادت,اکبرع,تسلیت, نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 166 تاريخ : جمعه 7 مهر 1396 ساعت: 18:28

پشت خیمه قدم زنان به دعاداشت با درگه خدا نجواای خدا عاشق عمو هستمتو خودت راضی اش کن از دستمچارۀ درد را نمی دانماو غریب است منکه می دانمتو اگر بر دلش بیندازیاو به جانبازی ام شود راضیغیر تو یاوری ندارد اودر حرم اکبری ندارد اوبه نفس های عمه ام زینبیک تنه یاری اش کنم یا ربمن در این حربگاه می جنگمبا تمام سپاه می جنگمبر لبم بهترین غزل دارمجام شیرین تر از عسل دارممنکه شاگرد رزم بَدرِینَمپسر مجتبای صفّی حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : شهادت,الحسن,تسلیت, نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 5 مهر 1396 ساعت: 22:09

دردی به سینه هست که خاکسترم کند در دستهای محکم تو مضطرم کند خشکم کند به شعله ی این داغ ماندنم با ابرهای اشک بیاید ترم کند آه ای خدا به عمّه چه گویم که لحظه ای بالم دهد، رها کُنَدم، باورم کند من می پرم خدا کند او تیغ خویش را جای عمو حواله ی بال و پرم کند قیچی زد و برید و مرا تکّه تکّه کرد اصلاً اراده کرد گلی پرپرم کند حالا که من به سینه ی زخمش رسیده ام بگذار، دست های کسی بی سرم کند حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : شهادت,عبدالله, نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 174 تاريخ : چهارشنبه 5 مهر 1396 ساعت: 1:53

گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست باشد محل نده قسم مرتضی که هست وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست چادر نماز حضرت خیر النسا که هست یک گوشه می‌نشینم و حرفی نمی‌زنم بیرون مکن مرا تو از این خانه، جا که هست از دردِ گریه تکیه نده سر به نیزه‌ات زینب نمرده شانه دارالشفا که هست قربانیان خواهر خود را قبول کن گیرم که نیست اکبر، تو طفل ما که هست گفتی که زن جهاد ندارد برو برو لفظ «برو» چه داشت براد حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : نزنید, نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 0:53

کاروان لحظه لحظه نزدیک استدر حوالّی دشت ،دشت بلاوعده گاه خدا همین باشداین زمین هست،قبله،کرب و بلادلهره موج می زند در دشتوَ سکوتی که پُر ز مفهوم استبوی ماتم وزد از این صحرااهل خیمه به ناله محکوم استقصّه غربتت مرا کشتهنخل غم را ببین چه پُر بار استنَستَعینُ بِکَ ،عزیز دلمکربلا با بلا بسی یار استیابن زهرا بیا که برگردیمصبر زینب دگر به سر آمدخواب آشفته دیده ام انگارزِ عروج شما خبر آمدنظری کن خودت تما حدیث عشق...
ما را در سایت حدیث عشق دنبال می کنید

برچسب : کاروان, نویسنده : hadiseeshghtwoo بازدید : 170 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 12:38